فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب قصه های جزیره اثر ال ام مونتگمری (جلد اول و دوم) pdf
فیلیسیتی صبح روز بعد را با انبوهی از کار و مشغله آغاز کرد. اول اینکه کل افراد باید برای پختن پودینگ سیب، سازماندهی میشدند و دوم اینکه باید شام مفصلی برای مسافرانی که بنا بود آن شب برسند، تدارک دیده میشد. تصمیم بر این شد فیلیسیتی همه هوش و حواسش را به این مهم بدهد و کار کم اهمیت تر، یعنی درست کردن غذای معمول آن روز را به دختر قصه گو و سیسیلی بسپارد و قرار شد نهار آن روزمان پودینگ ذرت باشد.
دختر قصه گو با اینکه دفعه قبل آن افتضاح را در مورد نان به بار آورده بود، به خاطر آموزش های آشپزی مفید فیلیسیتی، در طول هفته به خوبی از عهده وظایفش برآمد ـ اگرچه بعد از آن اشتباه همیشه زیر نظر مستقیم فیلیسیتی کار کرده بود ولی آن روز صبح فیلیسیتی فرصت نظارت روی کار او را نداشت. فیلیسیتی گفت: «خودت باید همه کارهای پودینگ را انجام بدهی. دستورش آن قدر ساده و راحت است که اگر بخواهی هم نمیتوانی اشتباه کنی.
وای اگر چیزی را نفهمیدی میتوانی از من بپرسی – البته تا جایی که میتوانی مزاحم من نشو.» دختر قصه گو یک بار هم مزاحمش نشد. موقع نهار او مغرورانه اعلام کرد که ترکیب مواد و پخت پودینگ را خودش به تنهایی انجام داده است. او به خودش افتخار میکرد و تا جایی که به ظاهر کار مربوط میشد تردیدی در مورد پیروزی اش وجود نداشت. برش های پودینگ، نرم و طلایی رنگ بودند و با سس شکر افرای وسوسه انگیزی که سیسیلی رویش ریخته بود، حسابی تماشایی شده بود.
با این حال با اینکه هیچ کدام از ما حتی عمو راجر و فیلیسیتی از ترس جریحه دار شدن احساسات دختر قصه گو اعتراضی نکردیم، مزه پودینگ چیزی نبود که باید باشد. سفت، واقعاً سفت بود و چاشنی هایی را که خاله جنت همیشه توی پودینگ ذرتش میریخت، کم داشت و اگر سس رویش نبود، اصلاً از گلویمان پایین نمی رفت. با همه این اوصاف تا آخرین ذره اش خورده شد. پودینگ با اینکه به عنوان پودینگ ذرت، امتیاز کاملش را نمی گرفت مزه اش با مزاج ما چندان هم ناسازگار نبود.
- حجم فایل : 75 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : جلد اول 250 ص ، جلد دوم 330 ص