فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب مرگ و زندگی اثر جان اشتاین بک pdf
مع برق میزد چشم دوخت. «پیرزن خوب دوام آورد.»
مادر گفت: خیلی پیره، گاسَم درست حالیش نیست که چی شده. گاس تا خیلی وقتم نفهمه. از این گذشته ما این جور وقتا خیلی خودداریم. پدرم میگفت همه از پا در میآن، مرد اونه که دوام بیاره. ما همیشه سعی میکنیم این جور باشیم و پتو را دور پای پدربزرگ و شانه هایش پیچید و گوشه هایش را مثل روسری به دور سر نزدیک کرد و تا روی صورتش پایین آورد.
سیری چندتا سنجاق قفلی دست مادر داد و او به دقت سرتاسر پتو را سنجاق کرد و بعد بلند شد. گفت «بد نشد. کشیش هم داریم و همه فامیل هم دورشن. این را که گفت سکندری خورد و داشت میافتاد که «سیری» گرفتش و گفت از بیخوابیه. مادر با شرمساری گفت «نه باکیم نیست. حالا خیلی کار داریم.» سیری گفت بیا بیرون هوا بخور.
«آره، کار اینجا تموم شد.» سیری شمع را خاموش کرد و هر دو از چادر بیرون آمدند. آتشی فروزان در ته درهای باریک سوسو میزد. تام با چوب و سیم، تکیه گاههایی ساخته بود که دو دیگ بر آنها آویزان بود و خشمگین میجوشید و بخاری خوش از زیر سرپوشها بیرون میزد. دختر روی زمین کنار آتش زانو زده بود و قاشق بلندی دستش بود.
- حجم فایل : 15 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 75 ص