فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب مزدور اثر هاوارد فاست Pdf
نوزده سال از این مدت را به عنوان زن رئیس کلیسا در فقر و بدبختی در ریج گذرانده بود؛ در نتیجه زنی بود گیج و کم حرف و انگار که در سکوت دائم به سر می برد و فقط این سکوت با کلماتی مثل «متشکرم» یا «خیلی قشنگ است مطمئنم یا پاسخ هایی نظیر آن درهم می شکست. دورست به قول خودش علاقه وافری به کلیسای کاتولیک رم داشت با این وصف به هیچ وجه مرد متعصب و متکبری نبود و در نتیجه حرفهاش بود که مرا به چشم غریبه نگاه می کرد. نه از روی طبیعتش مردی بلند بالا و خوش قیافه بود که مانند زنش زیر بار سرخ نگه داشتن صورت به ضرب سیلی و تهی بودن کیسه خمیده بود.
تنها لباس مناسب زیپورا پیراهن کتانی اش بود اما هم آلیس و هم ابیگیلهانت با بی رحمی ناآگاهانه ای پیراهن ابریشمی خود را پوشیده بودند هرچند که اهالی محل در مورد اعتقادات مذهبی ام نظریات متفاوتی داشتند با وجود این بی هیچ دلیلی مرا تنها داور و حکم شرافت و نجابت میدانستند؛ بنابراین حضور من بر دوش همسایگانی که به هر نحو به دنبال زندگی بزرگ منشانه و ظاهر نجیب وار می گشتند باری سنگین بود. گفتگوی کوتاهی کردیم که آلیس آن را مثل آنکه روی فرشی پوشیده از خرده شیشه راه میرود شروع کرد؛ تا آنکه هانت قضیه دیدارش را از هذرها تعریف کرد و حرفهایش به بحث درباره مردم غریبی کشیده شد که در ریج پناه گرفته بودند.
شاید به این دلیل که در سرزمین نامطبوع کانکتیکات قیمت زمین ارزان بود و خود را کوئیکر مینامیدند بیش از نیم قرن بود که آنها در دره های سنگلاخ و ارتفاعات این نواحی منزل کرده بودند و حالا دست کم بیست خانوار از آنها در بین ما بودند و عبادتگاهی از آن خود داشتند مردمان هوشیار و ساعی و نجیبی بودند که در طول جنگ با آرامش کامل می زیستند؛ انفجار خشم دیگران و جو تحقیر عمومی را با شکیبایی و بی کینه جویی تحمل می کردند و این رفتار خیلی بیشتر از هر نوع مقاومت یا ابراز خشم، آزاردهندگانشان را ناامید می کرد و به ستوه می آورد. کشیش دورست به هانت یادآوری کرد که با این همه آنان مردمی خدا ترسند و اگر به کمک ما نمی آیند قطعاً به یاری انگلیسی ها هم نمی شتابند.
هانت خیلی خوش خلق و بیش از همیشه آسوده خاطر بود ما شش دنده چاشنی زده گوساله را روی میز گذاشته بودیم که خوب سرخ شده بود و من هیچ اشاره ای به مرض نقرس هانت نکردم. هانت غذای مفصلی خورد و پشت بندش سه بشقاب فرنی نوش جان کرد که برای هضم آن یک بطری شراب پرتقالی هم نوشید و خلاصه چنان روحیه ای داشت که جانب انصاف را رعایت کند نظر دورست را پذیرفت، اما یادآوری کرد که در جنگ بزرگ ریج آنها به مجروحان انگلیسی در خانه هایشان پناه دادند و از آنان مراقبت کردند. زنش گفت: «همان رفتاری که با مجروحان ما هم کردند.
- حجم فایل : 38 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 169 ص