فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب ملکه اسیر اثر آلیسون ویر pdf
رائول تمام فریبندگی و خوش مشربی خانواده ی مادر النور و مردان شاتلرو را دارا بود، و النور همنشینی با او را کاملاً آرام بخش می یافت. او رفتاری مودبانه و شایسته داشت، در هر زمینه ای آماده به خدمت بود و توصیه های ارزنده ای به او میداد که النور با خشنودی به آنها توجه می کرد. مهمتر از همه در موسیقی و ادبیات هم سلیقه ی او بود که ثابت میکرد پسر راستین جنوب است. آنها ساعت هایی متمادی را با هم می گذراندند و درباره ی امور آنژو و آکیتن به بحث می پرداختند. چقدر النور از شنیدن اخباری از دیار خودش لذت می برد.
این هم صحبتی ها صمیمیت آنها را دو چندان میکرد. النور بی صبرانه انتظار ملاقات هایشان را میکشید و شیفته ی لبخند شیطنت آمیز و طبع بذله گوی رائول بود. او میتوانست از هر چیز سخن بگوید، شایعات دربار تخصص او محسوب میشد. به ویژه ماجراهای عاشقانه ی ندیمه های ملکه و النور از نحوه ی حرف زدن عامیانه او لذت میبرد. او دریافت در کنار رائول خیلی اوقات میخندد حالتی که این اواخر به ندرت با هنری اتفاق می افتاد. همه چیز به طرز فوق العاده ای دلنشین بود. البته النور آگاه بود که رابطه ای بین آنها شکوفا میشود.
به غریزه می دانست که رائول چیزی بیشتر از آن چه از یک دایی انتظار میرود از او می خواهد اما به سختی میتوانست او را سرزنش کند. رابطه ی رسوایی آور او با دایی دیگرش ریموند آنتیوک، از کسی پوشیده نبود و شایعه ی آن سالها بر سر زبانها بود. مطمئناً رائول آن را شنیده بود و شاید گمان میکرد النور مخالفتی با رابطه ای مشابه با آن نخواهد داشت. این فکر برای النور تفریح آمیز بود، گرچه آن را جدی نمی پنداشت. او به همین رابطه صمیمانه راضی بود، به عشق درباری که قسمتی از فرهنگ قدیمی و آشنای آنها بود میدان میداد، و با حالتی شیطنت آمیز فاصله اش را حفظ میکرد، این رفتار ضرری نداشت غیر از این بود؟
- حجم فایل : 99 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 655 ص