فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب میرامار اثر نجیب محفوظ Pdf
بازاری فتنه انگیز و رنگارنگ، که شکمها و قلبهارا به آشوب میکشاند. امواجی هایل از پرتو نورهای جذابی که ظرفهای اطعمه با رایحههای اشتهاآور در آن شناورند، بستههای اغذیه تند و تیز و شیرین، انواع گوشتهای خرد شده و دودی و تازه، لبنیات و فراوردههایش، و شیشههای چندضلعی، ساده، مربع، شکمدار و شیاردار سرشار از شرابهای گوناگون، ساخت ملیتهای مختلف. چنین است که قدمهایم بهطور ناخودآگاه مقابل هر فروشنده یونانی سست میشود. – حال و هوای پاییزی، با چسبندگی شهوانیاش مرا در هم میپیچاند.
چشمانم به این دخترک روستایی که بین مشتریان مقابل بساطها ایستاده، خیره شدهاند. همانطور که قیمت شرابها را میپرسم، نگاهم به او تلاقی میکند. حالا از سمت بالای پیادهرو در امتداد او ایستادهام، از بین هیاهو و غوغای جمعیت عابرین میبینمش، از کنار بشکه زیتون میگذرد، روی بساط خم میشود و نگاهم روی چهره سبزهاش که رو به فروشندهای با سبیل بالکانی است، متوقف میماند. روی شانهاش کیف دستبافت چهارخانهای پر از کالاهای خریداری شده قرار دارد و گردن شیشه جانی واکر از آن بیرون زده است.
همانطور که از بازار بیرون میرفت، مقابلش درآمدم و چشمهایمان با هم تلاقی کرد. چشمان کنجکاو و بانفوذش به نگاه خندان و شیفتهام گره خورد. به راهش ادامه داد؛ دنبالش کردم چارهای نداشتم جز آنکه به این زیبایی عبیرآمیز روستایی دوستداشتنی، درود بفرستم. در مسیر خیابان ساحلی با نسیم پاییزی مشعشع از شعاعهای رنگارنگ غروب محاصره شده بودیم و او پیشاپیش من با قدمهای شمرده و سریع راه میرفت تا به کوچهای پیچید که عمارت میرامار آنجا قرار داشت.
- حجم فایل : 45 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 324 ص