فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب هم پیمان اثر ورونیکا راث pdf
نیتا جلوی در ایستاده و با پایش روی زمین ضرب گرفته. این بار بلوز آستین کوتاه سفیدی پوشیده و موهایش را پشت سرش جمع کرده، وقتی من را میبیند لبخند میزند اما لبخندش به چشمانش نمی رسد. می گویم: «نگران به نظر میرسی» «چون نگران هستم. بیا بریم یه جایی هست که میخوام نشونت بدم.» من را به طرف راهروهای نیمه تاریکی میبرد که کسی بجز چند نگهبان در آن رفت و آمد نمی کند.
انگار همه شان نیتا را میشناسند چون برایش دست تکان میدهند و به او لبخند میزنند. او دستهایش را توی جیبش فرو برده و هر بار که به او نگاه میکنم سعی میکند نگاهش را به سمت دیگری بچرخاند. از دری رد میشویم که به راحتی باز میشود، بدون اینکه کد امنیتی یا کارت شناسایی بخواهد. اتاق به شکل دایره ی بزرگی است که لوستری شیشه ای از وسطش آویزان است.
کف چوبی اش از تمیزی برق میزند و دیوارهای برنزی اش زیر نور لوستر می درخشند، تابلوهای برنزی هم به دیوار زده شده که روی هر کدامشان نامی نوشته شده است. تعداد این اسامی بسیار زیاد است. نیتا زیر لوستر می ایستد و دست هایش را از هم باز میکند: «این درخت اجداد مردم شیکاگوئه. یعنی درخت خانوادگی تو.»
به یکی از دیوارها نزدیک میشوم و به اسامی نگاهی می اندازم تا شاید با اسم آشنایی برخورد کنم. بالاخره یکی از اسمها توجهم را به خودش جلب میکند. یوریا پدرد و ازیکل پدرد. کنار اسم هر کدامشان با سایز کوچکتری نوشته شده د د و کنار اسم یوریا یک نقطه هم به چشم میخورد که انگار به تازگی حک شده. احتمال میدهم علامت سنت شکن بودنش باشد.
میپرسم: «میدونی مال من کجاست؟» به آن طرف اتاق میرود و به یکی از تابلوهای روی دیوار اشاره میکند. این درخت بر اساس اجداد مادری کشیده شده برای همین ژنین تریس رو نسل دوم به حساب می آورد چون مادرش از بیرون وارد شهر شده بود اما هیچ کس نمیدونه چطور ژنین این اطلاعات رو بدست آورده. فکر کنم هرگز هم چیزی در این مورد نمی فهمیم.»
- حجم فایل : 74 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 352 ص