فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب و کوهستان به طنین آمد اثر خالد حسینی pdf
از قضای روزگار، دیوی به میدان سبز پا گذاشت. همان طور که از سمت کوه ها به روستا نزدیک می شد، زمین زیر هر قدمش به لرزه می افتاد. روستاییان بیل و تبرهایشان را به زمین انداختند و پا به فرار گذاشتند. به خانه هایشان سرازیر شدند و درها را پشت سرشان قفل و کلون کردند و پشت هم پناه گرفتند. سروصدای گوشخراش قدم های دیو که فرو نشست، آسمان بالای میدان سبز یکپارچه از سایه دیو سیاه و تاریک شد. مردم می گفتند دو شاخ خمیده از کله اش بیرون زده و موهای سیاه و زمختْ شانه ها و دم پرقدرتش را پوشانده.
می گفتند چشمانش به قرمزی می زند، اما هیچ کس، حداقل کسانی که جان سالم به در برده و خوراکش نشده بودند، به یقین نمی دانستند چشمانش چه رنگی است، چون دیو کسی را که جرئت می کرد و نیم نگاهی به او می انداخت بی درنگ یک لقمه می کرد. روستاییان هم که از این موضوع باخبر بودند چشمانشان را به زمین می دوختند.
همه از کوچک و بزرگ می دانستند که دیو چرا پا به آن جا گذاشته است. افسانه هایی از رویارویی او با روستاهای دیگر شنیده بودند و از این که میدان سبز این همه مدت از حمله دیو در امان مانده بود در عجب بودند. شاید هم جواب خودشان این بود که زندگی فقیرانه و سختشان در میدان سبز در این مورد به نفعشان تمام شده، چون بچه هایشان خوراک خوبی نمی خوردند و گوشت به استخوان نداشتند. اما بالاخره دوران خوشبختی و اقبال آن ها هم به سر رسیده بود.
- حجم فایل : 78 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 492 ص