دانلود کتاب پدر حضانتی اثر دیدیه کوولائر pdf
بعضی وقتا جدا شدن، آسونتر از موندنه.
ولی هیچکس نمیگه بعدش چی میشه.
وقتی که نه عشق مونده، نه رابطه، نه امید…
ولی یه بچه هست.
و اون وسط، یه پدری که باید برای پدر موندن، بجنگه.
«پدر حضانتی» نوشتهی دیدیه کوولائر با ترجمهی انسانی و بیادعای بنفشه فریسآبادی،
روایتی کاملاً شخصیه.
تلخ. ولی واقعی.
نویسنده کیه؟ و چرا این کتاب یهجور سند زندهست؟
دیدیه کوولائر کارگردان، بازیگر و نویسندهی فرانسویه؛
و این کتابو بر اساس زندگی واقعی خودش نوشته.
ماجرا از جایی شروع میشه که زندگی زناشوییش بههم میریزه،
و حالا اون، نه فقط با طلاق، بلکه با سیستم قضایی، قضاوت اجتماعی، و دل بچهش روبهروئه.
این کتاب فریاد نیست.
تظلمخواهی هم نیست.
یه زمزمهست؛ از دل یه پدر شکستخورده ولی هنوز ایستاده.
داستان از کجا شروع میشه؟ از آخر یه رابطه…
رابطهای که تموم شده.
بد، یا خوب، دیگه بحثش مهم نیست.
اما حالا، مردی مونده که نه همسر داره، نه حضانت کامل بچهش رو.
و ناگهان پدر بودن، تبدیل میشه به یه زمانبندی محدود، یه گزارش قانونی، یه اجازهنامهی پر از مهر.
ساختار کتاب؛ ساده، بیپرده، روایتمحور
متن کتاب شبیه رمان کلاسیک نیست.
یه مونولوگه. یه دفتر اعترافات.
یه روایت مستقیم از ذهن مردی که داره با همهچی دستوپنجه نرم میکنه:
با دلتنگی، با خشم، با بیعدالتی، با فرزندش، با خودش…
چرا این کتاب فرق داره؟ چون دربارهی چیزیه که خیلیا نگفتن
تو جامعهای که هنوز هم تو ذهن خیلیا، «مادر» نقش اصلی تو حضانته،
این کتاب میاد و یه چیز سخت میگه:
پدر هم ممکنه دوستتر باشه، مراقبتر، یا حتی مناسبتر.
ولی سیستمی که همیشه یه مدل فکر کرده،
آدمهایی مثل دیدیه رو به حاشیه میبره.
نکات انسانی و دردناکی که تو دل کتاب موج میزنه
۱. پدر بودن، یعنی دیده شدن… نه فقط پرداخت خرج
دیدیه نمیخواد فقط پول بده یا برای آخر هفته پدر باشه.
میخواد حضور داشته باشه.
ولی انگار این حق، باید «ثابت» بشه. با سند، با اجازه.
۲. طلاق، پایان زن و شوهره؛ نه لزوماً پایان پدر و مادر بودن
ولی انگار سیستم، همهچیزو با هم تموم میکنه.
و از یهجایی به بعد، پدر بودن میشه یه شغل نیمهوقت.
با ساعت مشخص، روز مشخص، جای مشخص.
۳. قضاوت، فقط تو دادگاه نیست
جامعه، مدرسه، حتی بعضی دوستا هم دارن قضاوت میکنن.
و دیدیه هر بار باید بگه:
من پدر بدی نیستم. فقط پدر حضانتیام.
۴. بچه، فقط بین دو نفر تقسیم نمیشه
اینکه کی بهتره یا بیشتر دوستش داره،
تو ذهن بچه خلاصه نمیشه.
اون وسطیه که کشیده میشه به دو طرف.
و کتاب، این دردو بیواسطه نشون میده.
جملاتی که سادهن، ولی سنگینیشون میمونه
-
«من هنوز پدرشم، حتی اگه کاغذی بگه فقط یه روز در هفتهم.»
-
«اگه پدر بودن حق نیست، پس چیه؟ امتیاز؟ سهمیه؟ لطف؟»
-
«بچهم یاد میگیره منو فقط تو آخر هفته ببینه. بعد یه روز فراموش میکنه چهجوری پدر بودن هر روزه.»
-
«من عاشقشم، ولی باید ثابت کنم. چون مرد بودن، تو حضانت، همیشه مشکوکه.»
این کتاب برای کیه؟
-
برای پدرهایی که دلشون برای بچهشون تنگه، حتی اگه نمیتونن بگن
-
برای زنهایی که فکر میکنن همه پدرها بیمسئولیتن
-
برای قضات، روانشناسها، معلمهایی که با خانوادهی طلاقدیده کار میکنن
-
و برای هر کسی که فکر میکنه پدر بودن یعنی فقط نانآوردن
فرقش با باقی کتابهایی که درباره طلاق نوشته شدن
کتابهای معمولی درباره طلاق | پدر حضانتی |
---|---|
تمرکز بر زن/مادر | تمرکز بر تجربهی پدر، با صدایی نادر |
قضاوتمحور یا مشاورهای | روایتمحور، انسانی، بیادعا |
نتیجهگیری اخلاقی | فقط روایت واقعی از یک درد خاموش |
لحن گزارشگونه یا راهکارمحور | لحن شخصی، دردآلود، ولی بدون قربانیبازی |
پایان: پدر بودن، یه شغل نیست؛ یه حضورِ بیاجازهست
دیدیه تو این کتاب نه داد میزنه، نه گله میکنه.
فقط حرف میزنه. از تنهایی، از ندیدن، از دلتنگی برای خندهی نصفهی بچهش.
و شاید تلخترین واقعیت کتاب اینه که:
بعضی پدرها باید برای بودن، بجنگن.
حتی اگه عشقشون به اندازهی یه مادر واقعی باشه.
- حجم فایل : 42 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 292 ص