فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب پژواک آوای دوران اثر دیوید گمل pdf
خانه ی متراس در حومه شرقی شهر قرار داشت نزدیک به کارگاه های چوب بری و از آن هم نزدیکتر به کشتارگاه که دو سال پیش روی علفزار قدیمی ساخته شده بود. صد سال پیش این منطقه به شدت مورد توجه و علاقه ی واگارهایی بود که وضع خوبی داشتند کسانی که هنوز متمول نبودند ولی در میان طبقه ی بازرگانان رو به پیشرفت می رفتند اکنون کهنه شده و از بین رفته بود، اگر چه بعضی از خانه های قدیمی تر خوب ساخته شده بودند و بعضی از آنها نمای مرمری داشتند.
متراس فاصله شش کیلومتری از بندرگاه را پیاده آمده بود. دروازه ی کوچکی را که به طرف باغ عقب ساختمان می رفت باز کرد در همان موقع دو اسب را دید که در سایه ی پشت خانه بسته شده بودند از جاده ی باغ که پیش میرفت، حس کرد که خیلی خسته است و اصلاً حوصله ی معاشرت با کسی را ندارد اندامی که لباسی از ساتن آبی آسمانی به تن داشت، قدم به داخل باغ گذاشت. زن او را دید و پیش دوید تا از او استقبال کند. مادرش در آخرین سالهای دهه ی چهل عمرش هنوز زنی قشنگ بود.
اگرچه اندامش که زمانی باریک و زیبا ،بود اکنون کمی چاق شده بود و تارهایی از موی سپید در میان موهای طلایی رنگش دیده می.شد مادر گونهی متراس را بوسید. در حالی که زیر بازوی او را می گرفت و به طرف خانه برمی گشت گفت: «به خونه خوش اومدی پسرم.» متراس از او پرسید «کی اینجاست؟» مادرش جواب داد: یکی از دوستان قدیمی تو اومده که بازگشتت رو تبریک بگه اون با عموش از اون طرف لوآن اومده.»
- حجم فایل : 81 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 503 ص