فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت اثر کترینا اینگلمن سوندبرگ pdf
بدون شک آنجا جایی نبود که مارتا بخواهد زندگیاش را در آن به پایان برساند. آن هم با یک لیوان قهوه فوری آبزیپو و صبحانهای که داخل کیسه نایلون بود. گندش بزنند، نه، البته که نه. مارتا نفس عمیقی کشید، لیوان قهوهاش را کنار زد و سپس روی میز خم شد تا با حلقه دوستانش صحبت کند. گفت: «هی شماها! با من بیایید.» و به دوستانش علامت داد که همراه او به اطاقش بروند. همه میدانستند که مارتا در اطاقش کمی معجون تمشک زرد مخفی کرده است. بنابراین همگی دعوتش را پذیرفتند و به دنبالش راه افتادند.
اول از همه شنکشِ شیکپوش رفت و پشت سرش مغز، مخترع گروه، و دو دوستِ مؤنث مارتا: کریستینا که عاشق شکلات بلژیکی بود و آناگِرتا، پیرزنی که از فرط کهولت سن، در مقایسه با او، تمام زنان دیگر ساکن خانه سالمندان جوان به نظر میرسیدند. دوستان مارتا به هم نگاه میکردند. هر وقت مارتا کسی را دعوت به لیوانی نوشیدنی میکرد یعنی نقشه جدیدی در سر داشت. البته مدتها بود که چنین اتفاقی رخ نداده بود، اما حالا انگار زمانش شده بود. هنگامی که همه وارد اطاق مارتا شدند، مارتا بطری را بیرون آورد، بافتنی نیمه کارهاش را از روی مبل جمع کرد و دوستانش را دعوت به نشستن کرد. سپس نگاهی به میز چوب ماهون با آن رومیزی تمیز گلدار اتوخوردهاش انداخت.
خیلی وقت بود که دلش میخواست این میز را عوض کند اما میز بزرگ و سنگین بود و بهعلاوه این میز به اندازه کافی جا داشت و بنابراین حالا خیلی به کارشان میآمد. هنگامی که بطری را روی میز میگذاشت نگاهش به عکس قدیمی خانوادهاش افتاد که روی کمد کشودار بود. از پشت شیشه قابعکس، پدر و مادر و خواهرش که جلوی خانه دوران کودکی مارتا، در برانتویک، ایستاده بودند، به او لبخند میزدند. برانتویک، روستایی ماهیگیری واقع در اوسترلِن بود. اگر خانوادهاش الان بودند و مارتا را میدیدند… حتمآ این کار او را تأیید نمی کردند. خانواده مارتا اهل نوشیدنی نبود. مارتا به حالتی مصمم لیوانها را روی میز گذاشت و سپس آنها را لببهلب پُر کرد.
- حجم فایل : 59 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 297 ص