فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب چگونه حال خودمان را بهتر کنیم اثر نیکول لپرا pdf
اولین چیزی که هرکسی درباره آنتونی متوجه میشد، لهجه غلیظ نیویورکی اش بود، و من را به یاد زمانی می انداخت که با مترو در بروکلین به این طرف و آن طرف میرفتم. آنتونی باوجود اینکه تمام تلاشش را میکرد تا مثل بقیه باشد، «بچه گیج و بیهوش» خانواده بزرگ کاتولیک و ایتالیایی اش بود. به او درست و غلط را به طور کلی آموزش داده بودند و گفته بودند انجام برخی از خطاها تو را مستقیم راهی جهنم میکند.
آنتونی حتی به عنوان یک پسر نوجوان احساس میکرد که رفتارش با برادرانش متفاوت و به نوعی بد است. احساس «بد بودن» او قبل از رسیدن به سن مدرسه شروع شد. زمانی که همسایه ای او را آزار می داد، همسایه ای که خودش در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته بود و داشت همان کار را تکرار می کرد. آنتونی آزار جنسی را پیامی از جانب خدا میدانست که به او میگفت فردی شیطانی است، به خصوص به دلیل اینکه این اتفاق با پسر دیگری رخ داده است.
وقتی پدرش مست بود و به صورت فیزیکی، کلامی و عاطفی به او تعدی میکرد؛ او دیگر متقاعد شده بود که ذاتاً آدم بدی است. این موارد سوء استفاده اغلب به خاطر رفتار آرامتر و احساسی تر آنتونی بود (ویژگی هایی که او را از برادرانش جدا میکرد.) برای فرار از ناراحتی فزاینده ای که در خانه متحمل میشد، در نوجوانی بیشتر وقتش را با پسران همسایه میگذراند.
در نهایت یکی از این پسران بزرگتر یک دور دیگر آزار جنسی را با آنتونی که معتقد بود او بوده که درخواست کرده، آغاز کرد و از برخوردهایی که با فرد متجاوز داشت لذت برد. آنتونی خودش می دانست که سوء استفاده اشتباه بوده و چیزی نبوده که او بخواهد و از این اتفاق رنج می کشید. وقتی جرئت پیدا کرد و به یکی از اعضای نزدیک خانواده اش گفت، با او مثل فردی دردسرساز برخورد کرد و پذیرای حرفهایش، نبود.
در همین حین تعرض جسمی پدرش و مشروب خواری او به حدی افزایش یافت که آنتونی از خانه اش خارج شد و برای زندگی نزد یکی از بستگانش فرستاده شد. آنتونی پس از ترک خانه پدرش دچار افسردگی بدی شد و مخفیانه الکل می نوشید. بلافاصله پس از آن فعالیت جنسی اش را شروع کرد و با وسواس نوارهای VHS و دسته دسته مجلات مستهجن را جمع آوری میکرد.
- حجم فایل : 76 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 299 ص