فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب گربه ای که کتاب ها را نجات داد اثر سوسوکه ناتسوکاوا pdf
سایو قصد داشت خودش را قانع کند که این احساسش فقط به خاطر نماینده ی کلاس بودن و یا پروسه ی تحویل تکالیف به رینتارو است، اما در اعماق ذهنش می دانست که دلیل واقعی احساسش هیچ کدام از این دو دلیل نیست. تصویر قدیمی رینتارو – پسری ساکت که با کسی کار نداشت و اغلب هم سرش داخل کتاب هایش بود – در ذهن سایو نقش بست. اما حالا گربه ای پشمالو هم در این تصویر حضور داشت.
«هی، ناتسوکی امروزم غایب بود؟» سایو به طرف صدا برگشت. پسری قدبلند و سال بالایی بیرون در ایستاده بود. ریوتا آکیبا، کاپیتان تیم بسکتبال و یکی از باهوش ترین دانش آموزان سال آخری به سایو لبخند زد. او که همیشه خوش برخورد بود، نظر بسیاری از دختران مدرسه را به خود جلب کرده بود. سایو با لحنی سرد به او گفت: «چی میخوای آکیبا؟»
آنها هر دو عضو شورای دانش آموزی بودند و به همین دلیل همیشه با یکدیگر تعامل داشتند اما آن روز سایو واقعا حوصله ی او را نداشت. وقتی که پای احساسات در میان بود سایو اصلا با سیاست عمل نمی کرد؛ به طرز آشکاری با آکیبا غیردوستانه برخورد میکرد اما آکیبا از این موضوع لذت میبرد. «انگاری امروز هم ناتسوکی نیومده مدرسه. خیلی بده که!»
«شنیدن این جمله از زبون یه سال بالایی که خودش هم غیبت داشته اصلا جالب نیست!» «بهم برخورد. من رفتم که یه سری بهش بزنم و یکم سرحال بیارمش. میدونی که پدر بزرگش تازه فوت شده.» آکیبا به دختری که از کنارش رد شد چشمکی زد. این جلف بازی او باعث شد تا سایو چشمانش را بچرخاند. «آها باشه حالا که دوست داری سرحال بیاریش، میشه یه بار دیگه بری سراغش و تکالیفش رو هم براش ببری؟ تکالیف دیروز هم هست.»
چی؟ مگه خودت نمیخوای ببریشون؟ «من نمیدونم چطوری باید یه پسری که تازه پدر بزرگش رو از دست داده سرحال آورد. شاید بهتر باشه که این کارو بسپرم دست یه پسر دیگه.» «اصلا دوست ندارم که این حرف رو بزنم اما من و ناتسوکی هیچ نقطه ی مشترکی نداریم نه از لحاظ هوشی نه ورزشی، نه شخصیتی، اصلا به هم نمی خوریم. به هیچ وجه نمیتونیم همدیگه رو درک کنیم.»
- حجم فایل : 27 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 258 ص