فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب ییلاق انگلیسی اثر مارک دوگن pdf
دسته گلی در راهرو، جلوی اتاق گذاشته شده بود. از طرف خاطرخواهی پاکستانی بود که هر صبح یکشنبه با اتومبیل فوردش در پایین ساختمان چنان گاز میداد که همه را از خواب میپراند و نامه هایی تهدیدآمیز همراه با دسته گل برای او میفرستاد. در نامه ها مینوشت اگر تس به عشق او پاسخ ندهد با چاقویی زنگ زده، بی رحمانه او را تکه تکه خواهد کرد.
وقتی کارتن محتوی کتابهای تئاتری اش را از پله ها پایین میبردم، از میان دو ردیف پسربچه هایی گذشتم که مسابقه ی تف اندازی داشتند و هرکس تفش را دورتر از همه پرتاب میکرد برنده میشد. تعجب میکردم چگونه زنی مانند او طاقت آورده که آن همه مدت در آن ناکجاآباد ساکن شود. برایم توضیح داد از طرف یک گروه نیجریهای ساکن محله که عکس او را در اعلانی برای تبلیغ تلفن همراه دیده و سرسپرده اش شده بودند – حمایت میشد. با این همه زندگی در آن محله هیچ دردسر یا تنشی برای او ایجاد نکرده بود.
زندگی آسوده و سرخوشانه ای داشتیم. دوستانش که بیشتر بازیگرانی منتظر به دست آوردن نقشی در تئاتر بودند، مرا آدمی خوش مشرب یافتند که نسبت به سنم خوب مانده بودم. ولی رفاه عالی ام با توجه به نوع زندگیمان آزارشان میداد. وقتی تس احساس کرد که آنها فکر می کنند به خاطر پول و تمکن مالیام با من دوست شده، یکی یکیشان را پای تلفن خواست و پس از دادن توضیحی کوتاه بی آن که اجازه ی دفاع به آنها بدهد برای همیشه با آنها قطع رابطه کرد.
اما من در لندن دوستان معدودی داشتم که به نظر او پول پرست آمدند. تس در هر موردی مانند سلحشورانی که با اسب به قلب دشمن میزنند، قاطعانه عمل می کرد. راست و ریس کردن دفتر تلفن و قرار ملاقاتهایش دو هفته طول نکشید. همه ی بداخلاقها، علاقه مندها و طمع کارها رفتند پی کارشان، بی آنکه نشانی از خود باقی بگذارند. در کارش فسادناپذیر بود و سرشار از انرژی.
بی آنکه کوچکترین امتیازی به کسی بدهد، روزها دنبال کار می گشت و یا به قرارهای ملاقاتش برای پذیرش نقش میرفت. شبها مال خودمان بود، با سرخوشی میگذشت، مانند بچه تر و خشکم میکرد. صبحهای شنبه مرا برای خرید به بازارروزی میبرد که مواد خوراکی و غیر هورمونی میفروختند. چون میخواست به طول عمر من بیفزاید.
- حجم فایل : 28 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 127 ص