دانلود کتاب 24 ساعت از زندگی یک زن اثر اشتفان تسوایک pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب 24 ساعت از زندگی یک زن اثر اشتفان تسوایک pdf

اجازه بدهید آن چیزی را که پس از آن لحظه در آن اتاق جریان یافت بیان کنم. من حتى جریان یک ثانیه آن شب را هم فراموش نکرده‌ام و هرگز فراموش نخواهم کرد. آن شب، من برای نجات جان یک انسان پای در آن کشمکش نهاده بودم… آری تکرار می‌کنم… در این کشمکش سخن از مرگ یا زندگی انسانی در میان بود. من درست و آشکارا…

آری به خوبی احساس می‌کردم که این بیگانه، این جوانی که با خطر مرگ روبرو شده است و لب پرتگاه مرگ دست و‌پا می‌زند چگونه به آخرین وسیله نجات خود با شدت و هیجان متشبث شده است. او مانند انسانی که پرتگاهی زیر پای خود ببیند و از سقوط در آن بترسد، دست به من زده بود و من با تمام قوای خود و با تمام وسایلی که در دست داشتم در راه نجات او می‌کوشیدم.

در زندگانی انسان چنین ساعتی تنها یک بار و در میان میلیون‌ها انسان تنها برای یک نفر پیش می‌آید. اگر این حادثه دهشتناک روی نمی‌داد من بی‌گمان هرگز نمی توانستم به این نکته پی ببرم که انسان متروک و خرد شده‌ای چگونه می‌خواهد با حرص و ولعی بی‌پایان و با نیروی بزرگی که از شدت یأس در او تولید شده است آخرین قطره سرخ خون حیات بخش خود را حفظ کند.

من که مدت بیست سال دور از نیروهای شیطانی زندگانی کرده بودم بی‌شک نمی توانستم به این نکته پی ببرم که طبیعت با چه عظمت و نیرویی می‌تواند گاهی آن چیزی را که از حرارت و سردی زندگی و مرگ، سعادت و یأس در خود دارد در یکی‌دو نفس کوچک و زودگذر متمرکز سازد. آن شب که سراسر پر از کشمکش و هیجان، پر از خشم و کین زاری و اشک و سرمستی بود، چنان گذشت که گمان بردم هزار سال طول کشید.

و ما… دو موجود حیرت زده که یکی عفریت مرگ به دلش راه یافته بود و دیگری از هر حسی محروم بود، در کنار یکدیگر به اعماق پرتگاه می‌رفتیم. در این کشمکش کشنده ما هر دو سراپا تغییر یافته و دگرگون شدیم و هریک با روح دیگری از آن بیرون آمدیم. من دیگر این را نخواهم گفت… حتی آن را نمی‌نویسم و نمی‌خواهم بنویسم… با این همه لازم است هرچه کوتاه تر این را به شما بگویم. خدای من!