فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود رمان افق اثر پاتریک مودیانو pdf
هنوز یک ساعت دیگر باید منتظر میماند. واقعاً آرزو میکرد تنها بیاید، نه همراه زنی که به او «منشی» می گفت یا با آن یکی که اسمش را «نروژی» گذاشته بود. از قرار، همین «نروژی» بیشتر شبها را با باقریان می گذراند. آیا واقعاً نروژی بود؟ کمی لهجه اسکاندیناوی داشت. بوری با چشمهای آبی که دوست داشتنی تر از دیگری بود. دومی، یعنی «منشی»، سبزه ای بود با موهای کوتاه، که رفتار خیلی سردی داشت و به زور با او حرف میزد.
بله وقتی باقریان برمی گشت همه چیز روبه راه میشد. حس و حالش درست مثل همان روزی بود که او را در آنسی، در لابی هتل آنگلوتر ملاقات کرد. بعد از اینکه به او گفتند برایش کاری در هتل ندارند، احساس سرخوردگی کرد. در خیابان رویال باران میبارید. حتا حوصله نداشت گوشه ای پناه بگیرد. تنها منظره پیش رویش برخورد با بویاوال بود که دنبالش افتاده و با نگاه خشنش جلو میآمد و پیشنهاد میکرد به کافه تاورن بروند و چیزی بنوشند.
او مثل همیشه نمیپذیرفت و بویاوال به تعقیب کردنش در خیابان آلبینی و امتداد دیوارهای پرورشگاه اسب ادامه میداد. جلو ساختمان کمین میکرد و منتظر بیرون آمدنش میماند. بعد از یک ساعت خسته میشد، آن وقت از پنجره هیکلی را زیر باران میدید که با کاپشن چرم بسیار کوتاهش دور و دورتر میشود اما آن بعد از ظهر، بویاوال خودش را نشان نداد. زیر تاقهای هلالی که رسید، کاغذی را که مرد سبزه به او داده و نشانی اش را رویش نوشته بود، از جیب بارانیاش درآورد.
میل داشت فوراً به او تلفن بزند اما با خودش فکر کرد حداقل باید تا فردا صبر کند که او به خانه اش در لوزان برسد. چرا فردا؟ میتوانست برگردد. ممکن بود هنوز هتل آنگلوتر را ترک نکرده باشد. بله، این شخص تنها امیدش بود و حالا توی سالن آپارتمان همان بی قراری به جانش افتاده بود. گهگاه روی بالکن میرفت و چشم به خیابان اوشی میدوخت و خدا خدا میکرد هر چه زودتر باقریان را ببیند. در آنسی دو روز تمام به شماره ۳۲۰۱۲۵۱ زنگ زده بود. کسی جواب نمیداد.
یادش میآمد لحظه ای که بالاخره صدایی پشت خط شنید و به او پیشنهاد شد از همان فردا برود. چه قدر احساس آرامش کرده بود، یک بعد از ظهر زیبا، یکی از اولین روزهای بهار توی اتوبوس مقابل ساختمان کوچک ایستگاه اتوبوسهای جاده ای گوش به زنگ بود و میترسید بویاوال یکهو ظاهر شود و از پشت شیشه او را روی صندلی پیدا کند.
- حجم فایل : 25 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 120 ص