پیش نمایش
دانلود کتاب احساس رضایت اثر رابرت الکس جانسون و جری رول pdf
امروز همهی قلب ما؛ من، من، من است. مردم عموما این جمله را خیلی دوست دارند. آنجا که خواست و اراده باشد، راه حلی هم هست. و «من» راهی پیدا خواهم کرد. گاهی حتی زمانی که دست از کار کردن میکشیم ذهن همچنان پیش میرود. در اینجا تمرین مفیدی برای گوش دادن به صدای خردی که بیرون از «من» وجود دارد، ارائه میشود.
در بسیاری از سنتهای معنوی، قلب و نه ذهن مرکز خرد است. ندای قلب در دعا، مراقبه و خیال شنیده میشود. جایی ساکت را پیدا کنید و چشم هایتان را ببندید. دستتان را روی قلبتان بگذارید و چند نفس عمیق بکشید. اکنون به چیزهایی فکر کنید که طی هفته انرژیتان را در آن سرمایه گذاری کرده اید. هر یک از آنها را در نظر بگیرید و ببینید در ایجاد احساس رضایت سهم داشتند یا شما را از رسیدن به آن باز داشتند.
اکنون در حالیکه هنوز فهرست این کارها را در ذهنتان دارید، در نظر بگیرید که در مورد این تقسیمِ انرژیتان در کارها چه احساسی پیدا میکنید. همچنان که آرام و آهسته نفس میکشید، توجهتان را به قلب خود بازگردانید و بپرسید برای رضایت آن چه چیزی لازم است. قلبتان چه چیزی طلب میکند؟ نگران نباشید که پاسخ حتما بلافاصله بیاید، فقط منتظر شوید و گوش دهید. اگر پاسخ پیچیده به نظر میرسد، آنگاه معلوم است که شخصیت بیرونی شما دخالت میکند.
برای خودِ درونی همه چیز ساده است. توجه کنید که چه احساساتی پیدا میکنید. سپس در نظر بگیرید که قلبتان بر عکس خواستههای ذهنیتان میخواهد پول، زمان و انرژیتان را در برای چه کاری سرمایه گذاری کند. برای کمک به ذهن در تسلیم کردن دستور کارهایش به مدتی کوتاه داستانی کهن از هند را برایتان نقل میکنیم.
در زمانهای قدیم، مردی بسیار زیرک زندگی میکرد که متاسفانه از خِرد بیبهره بود. او با قدرت عظیمش جنگ با خدایان را اعلام کرد و گفت که فردی باهوش میتواند بهتر به کارهای خلقت رسیدگی کند. مرد زیرک در جنگ شکست خورد اما کشته نشد. با آنچه از هوش و قدرتش مانده بود، به قلمرو زمینیاش بازگشت و تصمیم گرفت دستهای از مردان استثنایی را جمع کند و دوباره به جنگ خدایان برود.
مرد زیرک درختان را آزمود و تصمیم گرفت که مردانش را به صورت درخت پرورش دهد و بزرگ کند؛ به این ترتیب مردانِ درختی او بسیار سریعتر و کارآمدتر از قبل میشدند. درختان سریعتر میوه میدادند و مشکلاتشان از انسانها کمتر بود. دیگر میشد از تمامی راههای انحرافی، نظیر خواستگاری زناشویی، بچه دار شدن و بزرگ کردن بچهها اجتناب کرد. این برنامه خیلی خوب اجرا شد، حداقل در عمل.
و مرد زیرک به زودی لشگری از ابرانسان هایی داشت که هر دستوری که به آنها میداد انجام میدادند. اما خدایان دیدند که چه خطای بزرگی صورت میگرفت. بنابراین گانشا خدایی با سرفیل را فرستادند که به مرد زیرک کمی خرد ببخشد. گانشا به طرز حیرت انگیزی از عهدهی انجام این تکلیف برآمد و مرد را متقاعد کرد که لشکری از مردان قدرتمند اما ناسالم را گرد آورده بود.
مرد زیرک فقط توانسته بود سر انسان را روی درخت برویاند، زیرا تصور میکرد که ذهن انسان تنها بخش مفید اوست. اما در نتیجهی مداخلهی گانشا، او که دیگر توسط خرد الهی آرام شده بود، این اشتباه را دید و توبه کرد. مرد زیرک پیشنهاد کرد که تمام مردان درختی را که فقط سر داشتند نابود کنند؛ اما گانشا راه حلی بهتر پیدا کرد و به این ترتیب بود که نارگیل خلق شد
- حجم فایل : 17 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 119 ص