دانلود کتاب استیو جابز غلط کرد با تو اثر آزاده رحیمی pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب استیو جابز غلط کرد با تو اثر آزاده رحیمی pdf

از آقای کانتنت منیجر پرسیدم منظور دقیقش از جذاب چیست. توضیح داد ببینید، کانتنت پرووایدر باید علاوه بر ردینگ صحیح و ریبل بودن، به کاستومر ما سولوشن بده.» خدا را شکر می کردم که افعال ساده را به فارسی میگفت وگرنه معلوم نبود در آن راهروی پررفت وآمد، چیزی از حرفهایش بفهمم. جوان خوش پوشی بود که می خورد سی ساله باشد. نیم ساعت پیش همین جا توی راهرو منتظر همین آقا بودم تا بیاید راهنمایی ام کند به اتاق جلسه و مصاحبه را آغاز کنیم. منشی گفت جلسه شان کمی طول میکشد و اگر برایم ممکن است، کمی منتظر بمانم و این «کمی» شد نیم ساعت.

می خواستم کیفم را بزنم زیر بغلم و بگویم بیخود وقت من را نگیرند چون هزارتا کار مهم دارم و بروم و در را محکم پشت سرم بکوبم. ولی کار مهمی نداشتم و اهل قاطی کردن و در کوبیدن نیستم، به اضافه ی این که طراحی ساختمان شان هم قشنگ بود. بنای بزرگ دو طبقه ای بود که حیاطی دلباز و سرسبز داشت. از آن خانه هایی که معماران دهه ی پنجاه شمسی طراحی می کردند و برای افزایش مساحت زیربنا از راهرو و راه پله و بالکن، فضا نمیدزدیدند. در بالکن فراخ طبقه ی دوم دو دست صندلی باغی و آفتابگیر و ردیفی گلدان گذاشته بودند.

باران مطبوع بھاری باریده بود و وقتی داشتم از حیاط سرسبزش رد میشدم، چمن باغچه مثل آگهی های تبلیغاتی از شدت شادابی و طراوت میدرخشید. مردان و زنان جوان از اتاق ها می آمدند بیرون و می رفتند به اتاق های دیگر یا با لیوان چای توی بالکن ایستاده بودند. محیطشان حالت شادابی داشت.