فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب حومه اثر ویلیام فاکنر pdf
رتلیف فروشنده چرخ خیاطی است. زمانی او با یک گاری سبک و محکم که یک دسته اسبِ جور واجورِ قوی و لاغر آن را میکشیدند، دوروبر شهر ما میچرخید. در حال حاضر یک فورد مدل تی سوار میشود و چرخ خیاطی مخصوص نمایشش را که در جعبهای حلبی گذاشته و شبیه لانه سگ است و طوری رنگ آمیزی شده که مانند خانه به نظر برسد، در صندوق عقب آن حمل میکند.
رتلیف را هر جایی ممکن است ببینید و این مایه تعجب نیست، تنها مرد حاضر در بازارهای هفتگی و خیاطی های گروهی همسران کشاورزان، کسی که در میان مردان و زنان در مراسم سرودخوانی کلیساهای حومه شهر میپلکد و خودش هم میخواند با صدایی گیرا و به سبک کافهای. او حتا در آن شکار خرسی هم که از آن صحبت میکند، حاضر بود.
در اردوی شکار سالیانه سرگرد دو اسپین در پایین رودخانه، در بیست مایلی شهر، حتا با اینکه کسی آنجا نبوده که او احتمالاً بتواند چرخ خیاطی به او فروخته باشد. زیرا خانم دو اسپین بدون شک یکی از قبل داشته، مگر اینکه میخواسته برای یکی از دختران متأهلش یکی بخرد و آن یکی مردی به نام لوسیس پروواین هم که رتلیف با او درگیر شده بود و نتیجهاش زخم ناجور صورتش و ضرر و زیان بقیه بود، نمیتوانسته یکی برای زنش خریده باشد.
و حتا اگر هم میخریده رتلیف میبایست آن را نسیه به مدت نامحدود به او میفروخت. پروواین یکی از بومیان حومه هم محسوب میشود. اما حالا او چهل ساله است و بیشتر دندان هایش را از دست داده و سالها از زمانی که او و برادر مردهاش و یکی از همدورهای های مرده و فراموش شدهاش به نام جک باندز به اسم گروهک پروواین مشهور بودند، گذشته است.
شهروندان جوانتر شهر او را اصلاً نمیشناسند، مگر به عنوان مردی بلندقامت، ظاهراً سلامت و قوی که هرجا راهش دهند، به شکلی رقت انگیز و خطرناک پرسه میزند و هیچ گروهی از مردم واقعاً او را درون خود نمیپذیرد، و نیز کسی که هیچ تلاشی برای حمایت از زن و سه فرزندش به عمل نمیآورد. در حال حاضر مردان دیگری میان ما هستند که خانواده هاشان نیازمندند.
مردانی که شاید در هیچ شرایطی کار نکنند اما در شرایط فعلی، یعنی از چند سال پیش تا حالا، قادر به یافتن کار نبوده اند. همه اینها با کار کردن به عنوان نمایندگان فروش تولید کنندگان اجناس کمبها مانند صابون و لوازم بهداشتی آقایان و وسایل آشپزخانه به میزانی از احترام دست یافته و به آن چسبیده اند و همیشه در اطراف میدان و خیابانها با جعبه های سیاهِ نمونه محصولات دیده میشوند.
یک روز، در کمال تعجب، پروواین با یکی از این جعبهها ظاهر شد. البته در کمتر از یک هفته پلیسهای شهر پی بردند که در جعبه او چند بطری نیم لیتری ویسکی وجود دارد. سرگرد دو اسپین با شرط و شروطی او را آزاد کرد. سرگرد با کنار گذاشتن مقادیری ناچیز از پولی که خانم پروواین با خیاطی عایدش میشد از خانواده پروواین حمایت میکرد.
شاید به عنوان عملی جوانمردانه به یاد ابهتی که پروواین پیش از تازیانه تقدیر داشت. زیرا هنوز مردان مسنتری هستند که نیروی مردانه او را، که آن را هم در گذشته حقیرش گم کرد، به یاد میآورند. شجاعت دیوانه وار و خیره کنندهای که اسم مستعار پروواین بیست سال پیش بیانگر آن بود، آن جوانی بیرحم ولی با انگیزه و شوری ناگفتنی در پی رهایی که مدت هاست از آتش درون او به بیرون دود شده
- حجم فایل : 10 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 126 ص