فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب خطاب به عشق اثر آلبر کامو pdf
این اولین بار نیست که از زمان رفتنت نامه مینویسم و قبلاً برایت همه چیز را کامل تعریف کرده ام، اما تو از آنها خبردار نخواهی شد مگر… خیلی دیر. من خودم را حفظ کردم، خوب حفظ کردم تا شب. وقتی ما را ترک کردی من و پیتو خیلی راه رفتیم و هنوز هم خودم را خوب نگه داشته بودم. زیبا بودم اما خیلی خراب. در لاکی که برای خودم ساخته ام فرو رفته بودم تا تسلیم نشوم.
وقتی که تنهایی به خانه برمیگشتم کم مانده بود بشکنم. اما خودم را نگه داشتم، دوباره و دوباره، تا رختخوابم. آنجا بود که یکهو فرو ریختم. خیلی هم طول کشید. امروز صبح باز با “حال مرگ” بیدار شدم، گیج و گنگ، با ذهنی خالی، اما کم کم همه چیز مرا دوباره به تو بازگرداند، با چند ضربه و نیشگون بیدار شدم. مدت زیادی در آفتاب خوابیدم، نمیدانم چرا مدام به وردلو فکر میکردم.
آفتاب و بالکن شاید، و تو که رفته ای. وردلو. آیا میتواند به این خاطر باشد که تو از ته قلبت درک نکرده باشی؟ هرچند واقعیتی در سرخوردگیات هست؛ چیزی که حالا دیگر مصداق ندارد. مثل همان موقع رفتار کردم؛ آن موقع اما تصمیم خودم بود پذیرش اینکه با تو نباشم – سبکسری کودکانه ای که امروز وجود ندارد. آن بی خیالی که با عشق اسطوره ای غسل تعمیدش میدادم الان دیگر حرفی برای گفتن ندارد.
حضورت، خودت، تنت، دستهایت، صورت زیبایت، خنده هایت، چشمان بی نظیر براقت، صدایت، بودنت در کنارم، سرت بر گردنم، بازوانت دورم؛ این تمام چیزی است که الان به آن نیاز دارم. چیزی از طرف تو: نامۀ کوتاهت که امشب گرفتم که باعث شادیام شد و نیز باعث رنجم و آن را میبوسیدم بدون اینکه بدانم چرا. نه ادبیات بود، نه رمانتیسم، فقط از سر میل بود، چون از طرف تو می آمد و من میتوانستم لمسش کنم.
با این حال عزیزم، تلاش میکنم خودم را به جسارت و صبر مجهز کنم. فکر میکنم سخت ترین ماه، ماه ژوئیه باشد. ماه اول جدایی خواهد بود و امیدواری در آن همچنان پذیرش را سخت میکند و هیچ نشانی از تو نخواهم داشت.
- حجم فایل : 51 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 310 ص