فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دختری با کت آبی اثر مونیکا هسی pdf
پنجاه و دو ساعت پیش در مورد میرجام رودولت، اطلاعات به دست آوردم. دو شبه که خوابم نبرده. سه بار با سربازای آلمانی روبه رو شدم. شاهد نجات یه بچه بودم. هنوز دنبال یه دختر میگردم که پیدا نشده. از اولین باری که به خانم یانسن قول دادم کمکش کنم دیگه ندیدمش. به خاطر همین صبح که اولی میره بعد از حکومت نظامی اول صبح با دوچرخه میرم خونه ی خانم یانسن تا بهش بگم چه اتفاقاتی افتاده.
بلافاصله منو میشونه سر میز و قهوه ی واقعی درست میکنه و یه بشقاب کرواسان های کوچیک میاره. وقتی اولی رو برمیدارم، گاز میزنم دهنم پر میشه از خمیر بادوم. کیک سیب یهودی که من خیلی دوست دارم. از اون بار که صحبتش رو کردم یادش مونده و آماده کرده برام. بعد از اینکه بهش میگم چی ها فهمیدم، میگه «منم به یه چیزای دیگه ای فکر کردم. در مورد میرجام میدونم. شاید خیلی به درد نخورن چیزاییه که همین طوری به فکرم اومد.»
یه برگه کاغذ می آره و چشماشو لوچ میکنه که بنویسه. شماره یک: تو گفتی خطرناکه آدم بخواد بره سراغ همسایه ها ولی میرجام یه بار از یه کسی صحبت میکرد که مسئول تعمیرات و اینا بود تو ساختمونشون. شاید بتونی با اون صحبت کنی. شماره ی دو: اون سینما رو خیلی دوست داشت. همه ی ستاره ها رو میشناخت سینماها هنوز بازن؟ میتونی بری ببینی اون جاها کسی دیده تش یا نه.
شماره ی سه: اون دختر ساکتی بود هانکه دوست نداشت در مورد خانواده ش صحبت کنه. غصه میخورد ولی ترسی نداشت از اینکه در مورد خانواده من سؤال کنه. حتا در مورد یان. بعضی ها میترسن در مورد اون سؤال کنن ولی میرجام می پرسید. من براش چایی می آوردم و میشستیم تا دیروقت صحبت می کردیم. خیلی هم مؤدب بود از لبو بدش می اومد ولی بدون این که حتا یه بار غر بزنه میخورد، هیچ وقت شکایت نمی کرد.
خانم یانسن به من نگاه میکنه «ادامه بدم؟» «نه. نه خیلی مفید بود.» امروز خیلی اتفاقا افتاد. دوربین مخفی اولی، و درخشش سرخ و ترسناک سن خالی تئاتر. فرصت نکردم به احساساتی که برام پیش اومد فکر کنم. حالا که بهش فکر میکنم احساس شرم میکنم چون اولین باری که به خانم یانسن گفتم میرجام رو پیدا میکنم به نظرم یه پازل به هم ریخته بود که می تونستم سعی کنم درستش کنم.
- حجم فایل : 53 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 246 ص