فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دیروزهای ما اثر ناتالیا گینزبورگ Pdf
تا وقتی که مادر زنده بود، ننه ماریا نزد مادربزرگ ـ مادر پدر ـ به سر می برد و با هم به سفر می رفتند. روی چمدان های ننه ماریا برچسب هتل های گوناگون دیده می شد. پیراهنی با دکمه های به شکل صنوبر کوچک داشت که از تیرولو خریده بود. مادربزرگ خیلی به سیر و سفر می رفت و چون میل داشت که همیشه به هتل های درجه یک برود، همه دار و ندارش را به باد داده بود. اواخر عمر خیلی بداخلاق شده بود. ننه ماریا می گفت مادربزرگ باور نمی کرد پول هایش تمام شده باشد و هر بار که آن را فراموش می کرد، می رفت تا برای خودش کلاهی بخرد و ننه ماریا ناچار بود دامنش را بکشد و او را از ویترین مغازه دور کند.
مادربزرگ از شدت خشم روبنده اش را گاز می گرفت و چترش را به زمین می کوبید. پس از مرگ در نیس، شهری که دوران جوانی و ثروت، دوران طراوت و شادابی اش را در آن به خوشی گذرانده بود، دفن شده بود. ننه ماریا اگر مجال می یافت بدش نمی آمد درباره ثروت مادربزرگ و یا سفرهایی که با هم رفته بودند ورّاجی کند و به خود ببالد. زنِ ریزنقشی بود و هنگام نشستن بر صندلی پاهایش به زمین نمی رسید. و از این رو پاهایش را زیر پتو پنهان می کرد. پتو همان پتوی کالسکه بود. همان که بیست سال پیش از وقتی با مادربزرگ سوار کالسکه می شدند و در شهر گردش می کردند، روی زانوهایشان می انداختند.
ننه ماریا کمی سرخاب هم به گونه هایش می مالید و میل نداشت صبح زود وقتی هنوز بزک نکرده بود کسی او را ببیند. دولادولا و پاورچین توی حمام می خزید و اگر در راهرو کسی سر راهش سبز می شد و چیزی از او می خواست، از کوره در می رفت و سخت عصبانی می شد. استحمام او زیاد طول می کشید، همه می آمدند و در می زدند. ننه ماریا از توی حمام داد می زد که دیگر از دست اهل خانه به تنگ آمده است زیرا کسی ملاحظه حال او را نمی کند. می خواست بلافاصله چمدان هایش را ببندد و به جنووا نزد خواهرش برود. حتّی یکی دو بار چمدان ها را از زیر کمد بیرون کشیده بود و قصد داشت کفش هایش را در لفاف پارچه ای مخصوص بگذارد.
- حجم فایل : 97 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 266 ص