فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب سنت شکن اثر ورونیکا راث pdf
ظهر است؛ وقت ناهار. درون راهرویی که نمی شناسم نشسته ام. به اینجا پناه آوردم چون دلم نمیخواهد در خوابگاه باشم. شاید اگر تختم را به اینجا بیاورم بتوانم شبها با آرامش بیشتری بخوابم و دیگر لازم نباشد به خوابگاه برگردم. شاید این تنها تصور من باشد، اما به نظرم کف آنجا هنوز بوی خون میدهد. آن قدر آنجا را سابیده ام که دستانم زخم شده اند و امروز هم کسی با ماده شوینده آنجا را شسته است. انگار بویش هنوز درون بینی ام است. دستم را روی بینی ام میگذارم. کسی راضی نمیشد کف زمین را تمیز کند.
مطمئنم اگر مادرم اینجا بود این وظیفه را گردن میگرفت. در نتیجه من هم داوطلب انجام آن شدم. اگر نمی توانم کنارش باشم حداقل میتوانم گاهی مانند او رفتار کنم. صدای پاهایی را میشنوم که روی زمین سنگی به من نزدیک می شوند. به کفش هایم خیره میشوم. ده روز قبل کفش هایم خاکستری بودند و حالا مشکی هستند. اما کفش های خاکستری ام هنوز انتهای کمد لباسم است. میدانم نگه داشتنشان احمقانه است اما دلم نیامد آنها را دور بیندازم انگار این قدرت را دارند تا من را به خانه ببرند.
«تریس؟» سرم را بالا میکنم. یوریا مقابلم ایستاده، اشاره ای به دلیرزاده هایی که همراهش هستند می کند و آنها سری تکان میدهند و میروند. «حالت خوبه؟» «شب سختی داشتم.» یوریا به انتهای راهرو نگاهی می اندازد.
- حجم فایل : 72 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 338 ص