فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب سه دختر حوا اثر الیف شافاک pdf
دیوانگی درست مثل مادهای رونده در رگهای شهر جاری بود. هر روز میلیونها نفر استانبولی یک دوز دیگر از این سرم را مصرف میکردند. آدمها بدون اینکه حتی یک کلمه با یکدیگر حرف بزنند، سلامی بدهند و حتی یک لقمه از نانشان را با هم تقسیم کنند به قسمت کردن این همه دیوانگی میان خودشان مشغول بودند. آن زمان چیزی به نام «زوال عقل» هم وجود داشت؛ یعنی، از دست رفتن کلی دانش.
این وضعیت دیگر به شکل بحران نبود، بلکه اگر کمی بیشتر ادامه پیدا میکرد، به حقیقتی محتوم تبدیل میشد. اگر همه به ناراحتی و غم مشخص تعداد مشخصی انسان بخندند و جدیاش نگیرند، آن مصیبت به شوخیای مسخره تبدیل خواهد شد! پری ناگهان به دخترش پرید و گفت: «میشود لطفا این ناخن جویدن را تمام کنی! چندبار باید این موضوع را به تو گوشزد کنم؟ دنیز سعی میکرد از داخل لیوان کاغذی روی میز چند جرعه آب برای فرودادن خشمش بیرون بکشد.
در همان حال گفت: «ای وای مادر به تو چه ربطی دارد. مگر این ناخنها مال من نیستند؟ قبل از اینکه راه بیفتند اول سری به یکی از شعبههای «استاربورک» زده بودند. در این اواخر، این استاربورک خیلی طرفدار پیدا کرده بود. البته «استارباکس» برای استفاده از لوگو، منو و حتی نامش بارها از آنها شکایت کرده بود؛ اما به دلیل اشکالات موجود در سیستم حقوقی هنوز توانسته بود سرپا بایستد.
از آنجا دو نوشیدنی خریده بودند، برای پری یک «لاته» رژیمی و برای دخترش هم یک «فراپاچینوی» دوبله شکلاتی با خامه. پری خیلی وقت بود که نوشیدنی خودش را تمام کرده بود؛ اما دنیز مثل پرندهای زخمی آرام آرام و جرعه جرعه مینوشید و حسابی طولش داده بود. در همان حال هم به آخرین تشعشعات نوری خیره شده بود که هنگام غروب از افق میتابید و رنگ نارنجیای که به آرامی روی گلدستههای مسجد و شیشههای خانهها سایه پهن کرده بودند.
- حجم فایل : 60 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 371 ص