فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب من تنها زن صحنه بودم اثر مری بندیکت pdf
با توجه به باز و بسته شدن پیوسته درِ ورودی میشد حدس زد که افراد زیادی به خانه میآیند و ترق ترق پلکانهای قدیمی ورودی خانه و گرمبگرمب صدای پای افراد تنومند که از پله ها بالا میرفتند و رفت و آمد خدمتکاران خبر میداد که امشب افرادی مهمان خانه ما هستند. چه کسانی بودند؟
فریتس دربارۀ مهمانی امشب یا مجلس رقص چیزی به من نگفته بود، هر چند برای برگزاری آن، همۀ خدمتکاران منزل از جزئیات آن آگاه شده بودند. او به طور معمول به من اطلاع میداد که بتوانم لباس رسمی بپوشم، بزک کنم و بگویم فریتس جواهرات مرا از گاوصندوق بیرون بیاورد. رعشهای از ترس و انتظار در میان خدمتکاران احساس کردم، آنان در برابر همهٔ تلاشهایم برای کسب اطلاعات مقاومت میکردند.
فریتس میبایستی دربارهٔ پنهانکاری مهمانانمان، برای آنان فرمانهای جدیدی صادر کرده باشد. حدس میزدم در چنین موقعیتی حتماً به ویژه نام مرا آورده است که باید اسرار و جزئیات از من مخفی بماند. در این ویلا دارد چه اتفاقی میافتد؟ نمیتوانستم رک و راست از فریتس چیزی بپرسم. چنین پرسشهایی بدگمانی او را تحریک میکرد.
با آن گندی که به خاطر فرارم با فردیناند زدم، حواسش بیشتر به من است. به تازگی شایعهای بی اساس مبنی بر بازگشت من به تئاتر در روزنامه های محلی درج شده بود. مسخره ترین بخش این بود که عنوان میکرد بسیاری از بازیگران یهودی از برلین روانهٔ وین شدهاند. چون در آلمان طبق قوانین نورمبرگ، یهودیان اجازه کار نداشتند و از کار یک نفر مانند دوست من، مكس رینهارت ممانعت میشد که باعث افزایش رعب و وحشت از به وجود آمدن جنگ دیگری میشد.
وقتی سرانجام من آن روز طرفهای عصر در راهرو به فریتس برخوردم، غیر مستقیم اطلاعاتی به دست آوردم. «فریتس، خدمتکاران چقدر در تب وتاب و هیاهو هستند. گمان میکنم خبری باشد. دارند برای مهمانی شام آماده میشوند. آیا لازم است برای مهمانانی که بیشتر صدایشان را شنیدهام تا آنان را دیده باشم حاضر شوم و لباس رسمی بپوشم؟ به نظر تو چه لباسی برای امشب به تن کنم؟»
- حجم فایل : 47 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 370 ص