فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب منطقه مرده اثر استیون کینگ pdf
مجری اخبار سراغ سگ های پلیس و آن دویست کیلو ماریجوانا رفته بود. وایزک مدتی اتاق را ترک کرده و با این خبر برگشته بود که مرکز تلفن بیمارستان به کلی از کار افتاده و تمام خطوط تلفن به اشغال تماس هایی در آمده که حتی پیش از تمام شدن برنامه ی تلویزیون برای صحبت با جانی شروع شده بود. پرستار هم بعدش با داروهای او آمده و گفته بود وایزک رفته پایین به ایستگاه پرستاران تا ترتیبی دهد تلفنی به اتاق او وصل نشود. اما وقتی وایزک بازگشت تلفن زنگ زد. وایزک گفت: «من تأکید کردم که هیچ تلفنی رو به این اتاق وصل نکنن.» و زیر لب بدوبیراه گفت. «برندار جانی.» اما جانی تلفن را برداشته بود. «بله، اشکالی نداره.» و با دست روی دهنی تلفن را پوشاند و گفت «اشکالی نداره، پدرمه. سلام بابا.»
و بعد لبخند محو رو لبش به کلی از بین رفت و با وحشتی سنگین جایگزین شد. لبهایش بی صدا حرکت می کرد. وایزک به تندی پرسید: «چی شده جانی؟» جانی به زمزمه گفت: «باشه بابا، بله. میدونم کامبرلند جنرال کجاست. دقيقة بالای قطعهی اورشلیم. باشه بابا…» صدایش در گلو شکست. در چشمانش اشکی نبود، اما برق میزد. «بله بابا، میدونم. منم شما رو دوست دارم. متأسفم. بله، بله، همین طوره. باشه. خداحافظ.» جانی گوشی تلفن را گذاشت. کف دستانش را روی چشم ها گذاشت و فشار داد. وایزک رفت طرف جانی، یکی از دست های او را از روی چشمش برداشت و مهربانانه در دست گرفت. «جان، چیزی شده؟ برای مادرت اتفاقی افتاده؟» «بله، مادرم.» «سکته ی قلبی کرده؟»
بله سکته. یا مسیح. الان تو بیمارستانه. اونها داشتن تلویزیون نگاه می کردن و اصلا نمیدونستن چه خبره تا این که یکهو منو میبینن و اون سکته میکنه. حالا اگه یه اتفاقی هم برای پدرم بیفته دیگه میشیم سه تایی، چون تا سه نشه بازی نشه.» و قهقهه ای زد که بیشتر شبیه به جیغ بود. چشمانش از دکتر به پرستار و دوباره از پرستار به دکتر گشت و گفت: «این یه استعداده خوبه. همه باید این استعداد رو داشته باشن.» و دوباره خنده ای جیغ مانند کرد.
- حجم فایل : 66 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 361 ص