فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب همه ی خوبی هایت اثر کالین هوور pdf
زمانى که به طبقهى مورد نظر رسیدم؛ از آسانسور خارج شدم و با دیدن مرد جوانى که دقیقا جلوى آپارتمان اتان مشغول قدم زدن بود، اندکى درنگ کردم. او سه گام برداشت و به سمت در آپارتمان اتان نگاه کرد؛ سپس چرخید و همان مسیر را با سه گام طى نمود و دوباره به در آپارتمان نگاه می انداخت. حرکات او را زیر نظر گرفتم و همان جا ایستادم. امیدوار بودم خسته شده و از آنجا برود، اما واضح بود که قصد رفتن ندارد. او فقط در طول راهرو به طور رفت و برگشت قدم می زد و مرتب به در آپارتمان اتان نگاه مىکرد. او را نمی شناختم پس دوست اتان نبود، اگر بود قطعا اتان مرا به او معرفى کرده بود.
بالأخره به سمت آپارتمان اتان حرکت کردم؛ گلویم را صاف کردم تا شروع به صحبت کنم. مرد جوان به سمت من چرخید، بدون توجه به او مسیر خود به سمت در آپارتمان را ادامه دادم. امیدوار بودم متوجه شود که دقیقا سر راه من ایستاده است. مرد جوان خود را کنار کشید و راه را برایم باز کرد، سعى کردم با او تماس چشمى برقرار نکنم. داخل کیفم را براى یافتن کلید جستجو کردم. زمانی که قصد باز کردن در را داشتم؛ دستش را بر روى در گذاشت و گفت: «می خواى برى تو؟!» ابتدا به او و سپس به در آپارتمان اتان نگاه کردم.
چرا این پرسش را مطرح کرد؟ از اینکه در راهرو تنها بودم و یک مرد جوان سر راهم قرار داشت؛ ترسیدم! ضربان قلبم افزایش یافت. شاید منتظر بود در آپارتمان را باز کنم و او به من حمله کند. آیا او مىدانست که اتان در خانه نیست؟ آیا مىدانست که من تنها به آنجا رفتهام؟ گلویم را صاف کرده و سعى کردم وحشت خود را پنهان کنم. به نظر می رسید که آن مرد جوان قصد مزاحمت ندارد و ابدا خطرناک نیست، اما یک ذات خبیث را نمی توان از ظاهر افراد تشخیص داد و قضاوت در خصوص افراد با توجه به ظاهر آنها اشتباه است.
- حجم فایل : 46 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 188 ص