فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب کتاب ها و سیگارها اثر جورج اورول pdf
در سال ۱۹۲۹ به مدت چندین هفته در بیمارستان X که در پانزدهمین و بزرگترین بخش پاریس واقع بود، بستری بودم. منشی های پذیرش اتاقم طبق معمول مرا مورد سوال و جواب قرار دادند و تا بیست دقیقه قبل از اینکه به من اجازه ورود بدهند، به سوالات خود ادامه دادند. نمی دانم تا به حال تجربه فرم پر کردن در در یک کشور لاتین را داشته اید؟ اگر چنین تجربه ای داشته باشید میدانید منظورم از این سوالها چیست.
طی چند روز گذشته همه چیز نامتعادل بود و من نمی توانستم دمای درج شده روی دماسنج را به فارنهایت محاسبه کنم اما میدانستم که دمای بدنم تقریبا ۱۰۳ درجه فارنهایت بود و تا زمان اتمام مصاحبه، اینقدر ضعیف شده بودم که به سختی می توانستم روی پایم بایستم. پشت سرم بیمارانی بودند که شال های رنگی به دور گردنشان پیچیده بودند و بقچه به دست منتظر نوبتشان بودند تا از آنها هم سوال و جواب شود.
بلاخره بعد از سوال و جواب نوبت به استحمام رسید. به نظر میرسید می بایست تمام تازه واردها درست مثل زندان و اردوی کار اجباری، آن کار روزمره اجباری را انجام دهند. لباس هایم را از من گرفتند و بردند و بعد از چند دقیقه وارد وان حدودا پنج اینچی پر از آبی که مهیا شده بود، شدم. از بس سردم بود به خودم میلرزیدم. وقتی از حمام بیرون آمدم یک لباس خواب از جنس کتان و یک دست لباس راحتی پشمی کوتاه آبی به من داده شد.
اما هیچ دمپایی ای در کار نبود، چرا که دمپایی سایز پایم پیدا نکردند. بزرگترین سایزی هم که پیدا شد برایم کوچک بود اما به هر حال چاره ای نداشتم. همان روز ما را برای هواخوری به محوطه باز بردند. آسفالت ماسه ای زیر پاهایمان حسابی یخ زده بود و بادی سوزناک مثل ضربه شلاق، پاهای عریانم را در هم می پیچاند و بهم می کوبید. به اتاق عمومی بیمارستان که رسیدیم حس عجیب و آشنایی داشتم. پاسی از شب گذشته بود و هنوز نمی دانستم چرا چنین حسی دارم.
اتاقی باریک و طولانی بود. نور ضعیفی سوسو میزد و سقف کوتاه بود. صدای آه و ناله مریض های سه ردیف تختخواب کناری به طور واضح شنیده میشد و بوی تند و زننده مواد رسوبی کف اتاقها مشامم را می سوزاند. روی تختم دراز کشیدم.
- حجم فایل : 24 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 90 ص